امروزیک بحث هفت نفره (سه زن و چهارمرد) درمورد پدیده ای بنام شورای ولایتی و نقاط ضعف و قدرت آن داشتیم.
به چند نتیجه جالب رسیدیم.
یک: آگاهی عمومی درمورد شوراهای ولایتی و لایحه وظایف آنان ضعیف است. حتی بعضی از اعضاء شوراهای ولایتی هم بدرستی نمیدانند که وظیفه و نقش شان چیست؟
دو: اعضاء شوراهای ولایتی ازظرفیت پائین رنج می برند و باید مهارتهای علمی نظارت وارزیابی را فراگیرند.
سه: شوراهای ولایتی ازمشکلات اقتصادی بیشماری رنج می برند. مثلا نمیتوانند به ولسوالیها بروند و تحقیقات میدانی را انجام دهند.
چهار: میکانیزم ارتباطی مردم با شوراهای ولایتی فعال نیست وباید انکشاف داده شود.
پنج: اعضاء شورای ولایتی به امراضی دچارند که مانع کارمؤثرمیشود. مثلا برای اکثرآنان گرایشهای قومی، حزبی و سمتی، اهمیت بیشتری به سایرمعیارها برای تصمیم گیری دارند.
شش: دولت هم اهرمهای فشاربی شماری را علیه شوراهای ولایتی فعال ساخته است و درمحدودیت هرچه بیشترآن عزم را جزم کرده است.
اما ما هیچ نظروبرنامه ای برای بهبود وضعیت شوراهای ولایتی ندادیم و آنرا به کارشناسان ومتخصصین امرمحول کردیم.
ازنتیجه بدست آمده خوشم آمد، گفتم با شما هم شریکش سازم
درآخرهم یک عکس یادگاری گرفتیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر