با دوستم آقای (م) که درتلاش است به خارج ازافغانستان پناهنده شود و تلاش دارد که مرا نیزراضی کند که به این مسئله فکرکنم، درتاکسی نشسته بودیم و درباره دوست ثالثی صحبت می کردیم. گفتم فلانی میخواهد ازدواج کند و زنی میخواهد که لیسانس داشته باشد، اما بیرون کارنکند و زن خانه باشد و....
که یکباره جوانی شیک پوش با نکتایی و دریشی که پهلوی ما نشسته بود وارد بحث شد که من ازشما سوالی دارم. (ازلهجه اش معلوم بود که پشتون است) آیا کارکردن زن دربیرون ازخانه، خوب است یا بد؟
گفتم خوب. چون ما به اندازه کافی نیازبه نیروی انسانی خصوصا نیروی متخصص را درکشورمان احساس می کنیم و زنان به عنوان نیمی ازپیکرجامعه باید به حرکت دربیایند و...
پرسید تکلیف اسلام چه می شود؟
گفتم منظورتان را نمی فهمم. واضح تربگوئید.
بعد شروع کرد که براساس حکم اسلام زنان باید درخانه بنشینند و با کارکردن شان زمینه اشاعه فساد درجامعه را فراهم نکنند. من همسایه ای دارم که زنش دربیرون کارمیکند وفلان کاره است و باعث می شود که دهها مرد دیگررا هم به کثافت بکشاند و .....
وقتی بحث ها داغ ترشد، دریورهم وارد میدان شد و گفت که خدا درقرآن گفته است که زن ناقص العقل است.
خلاصه بحث ما کاملا یکطرفه بود و بنده خدا هیچ فرصت گپ زدن را به من نمی داد ویکسره خودش حرف میزد. درآخرگفتم این نظرشماست و لطفا نظروبرداشت خود را به نام حکم اسلامی معرفی نکنید. گفت: شما (شاید منظورش شما هزاره ها بود) همه تان مقلد کافرشده اید ...
وخوشبختانه به مقصد رسیدیم و ازموترپائین شدیم. دوستم آقای (م) گفت: این جوان، خود انگیزه ای برای فرارازاین مملکت است. اینها آینده این مملکت را میخواهند بسازند. آیا تو میتوانی به آینده ای که بدست جوانان اینچنینی رقم میخورد، امیدوارباشی؟
هیچ جوابی نداشتم.
۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
سلام دوست عزیز. آقای م راست می گوید. متاسفانه این نکتایی پوش ها در اروپا هم هستند، خود این غربی ها می آوردشان و به آنها افتخار هم می کنند. طالب ترین افراد را من در این طرف ها دیدم. بله آنها تصمیم گیرنده هستند، چون حربه ی خوبی دارند، شمشیر دو لبه ی نکتایی و مذهب.
من هرگز در درون خودم راضی نیستم و نخواهم بود که به ناکجایی بروم، اما چاره چیست؟
ارسال یک نظر