۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه

کربلائی کارلوس


اگریادتان باشد، چند روز قبل درفیس بوک خبری نوشته بودم که مردی تیزاب (اسید) را بجای آب زمزم خورده بود و دار فانی را وداع گفته بود. تعدادی از خوانندگان بسیار عصبانی شده اند و گفته اند که چرا تو نوشته ای که این مسئله دریکاولنگ اتفاق افتاده؟ وبدینگونه شاید به رگ غیرتشان برخورده که گویا من به یکاولنگی ها توهین کرده ام. عده ای دیگرهم گفته اند که تو آب زمزم را مسخره کرده ای و یک دو تا اس ام اس (پیامک کوتاه) حاوی فحش های آبدار هم دریافت کرده ام که شما را ازلذتش محروم میکنم.

حالا قصد دارم که قسمی بنویسم که به یکاولنگی های شریف برنخورد.

آب نیاگارا درفلورایدا یک قربانی گرفت

کربلائی کارلوس به دیدار دوست و برادرخوانده اش حاجی جکسون می رود که سال گذشته ازسفر گراند کانیون آمده است. کربلائی کارلوس آب نیاگارا طلب می کند. زن حاجی جکسون آب آبشار نیاگارا می آورد. کربلائی جکسون می نوشد و می گوید: این آب چرا اینقدر ترش است و بوی عجیبی می دهد؟ پاسخ می دهند که حدود یک سال است که دربشکه مانده و طبیعتا تغییرکرده است.

زن حاجی جکسون اشتباهابشکه اسید (تیزاب) بطری را به خیال آب آبشار زیبای نیاگارا آورده است.

کربلائی کارلوس می نوشد و دل درد شدیدی می گیرد. ننگش می اید که اعتراف کند و به خانه خود که چند ساعت پیاده روی داشته میرود. ازآنجا به کلینیک و سپس به شفاخانه می رود ونهایتاً روز جمعه گذشته بعد ازیک و نیم ماه درد کشیدن، دارفانی را وداع می گوید.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

آقای مهرآیین شما یک خبرنگار هستید، باید ظرفیت و تحملِ شنیدن نظرات مخالف تان را داشته باشید. چرا اینقدر زود جوش می کنید؟ در مقابل چند کامنت از کوره در رفته اید و دست به یاوه نویسی زده اید. مردم از شما توقع دارند چرا این قدر آتشین اید جوان؟ اصلاً به شغل شما نمی خواند که با علم کردن یکاولنگی و بهسودی و ... عامیانه موضع گیری کنید. شما لزوماً دیگران را از گرایش های این چنینی برحذر دارید، چه رسد بشما که با عوام همصدا شوید.
موفق باشید.