۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

برفی

دوستان سلام. امروزمیخواهم شمارا برفی کنم। برفی چی است؟ فکرمیکردم میدانید، یاشاید هم مرا می آزمائید। شمارا ارجاع میدهم به مطلبی دراین باره ازمیرزا مهدی الدین ابویاشاربامیانی متخلص به مهرآئین برفی عنعنه ای را گفتندی که اززمانهای دوردرنزد مردمان مشرق زمین بماندی। گوئی رسم براین بودی که درنخست روزی که آسمان را برزمین و عطش چندین گاهه اش رحم آمدی و شرف نعمت نزول برف ارزانی داشتی، شوخ طبعی را هوس مزاح به سرافتادی و پیکی به سوی خوش سیرتی فرستادی همیانی (خریطه ای) بدست و درآن حبّه ای برف نهاده. درکوفتی و چونان که دربازشدی، همیان را به گشاینده درب دادی و فریاد برآورندی که برفی شدید، میهمانی مبارکمان باد و چون پیک چابک سوارگریختی. گشاینده درب بدنبال وی دویدی آنسان که گرگی بدنبال بره ای. اگرگرفتندی، وی را به شدت بزدی وبرف برگریبان وی انداختی ومیهمانی هم بروی افتادی. لیک اگرنتوانستی، سزاواراست که آنان را به میهمانی خواندی و عزت فزونی کردی. حالا شما برفی شدید و آماده میهمانی باشید. عکسها اززمستان سال گذشته است

۴ نظر:

نظری گفت...

درود بر مهراین عزیز .............
امید وارم زمستان خوب و نسبتا گرم داشته باشید

اکبر انجو سالار گفت...

سلام بر ابویاشار بامیانی!

آمدن برف مبارک بادت
زانکه ندادی مهمانی بود یادت

هر زمان که دادی تو مهمانی
ز ما گیر برفی زمستانی

شوخی کردم مهدی جان!

بسیار خوشوقدم از اینکه در آغازین برف زمستانی در کنار دوستان در دیار عاشقانم.

زمستانی برفی توام با اوقات خوش برای خودت و یاشار جان آروزمندم.

ناشناس گفت...

سلام مادی جان!
از نویشته های تو یٍچ چیز پی نفتیدوم
زاغ خواست که راه رافتی کوک را یاد بگیره که راه رافتی خودشی هم از یاد شی رافت

ناشناس گفت...

مهر آیین عزیز سلام برشما. می خواستم مطالب تان را بخوانم ولی چند سطری بیشتر نتوانستم ادامه دهم. یکی پسزمینه وبلاک تان خیلی تاریک و سیاه است دو دیگر حروف به کار رفته بسیار ریز است. من چشمان ضعیفی دارم. اگر این این دو مشکل را حل کنید به من هم کمکی کرده اید.
آشنا