صبح کمی دیرتزحرکت کردیم و طبق معمول به محل برگزاری سمینارگزارشدهی رفتیم. مصاحبه های زیادی با نمایندگان ولسوالیهای مختلف کردیم و اطلاع حاصل کردیم که بعضی ازولسوالیهای دایکندی خوشبختانه هنوزخرس، خوک، گوزن، سرخ آهو، طوطی، بلبل کبک زری و خیلی چیزهای دیگروجود دارد. ریاست حفاظت ازمحیط زیست دایکندی هفت ماه پیش متولد شده وکارهایی انجام شده اش ازتبلیغات وآگاهی عامه فراترنمیرود. خدایش نگاهبانشان باد.
با علی پیام تلفنی صحبت کردم واجازه استفاده ازمطالبش درمورد دایکندی درگزارشم را گرفتم. ازاوخواستم که درباره دایکندی برایم صحبت کند و بیست دقیقه صحبت کردیم.
بعد ازظهربه بازاررفتیم و بدنبال کسی که بتواند به سبک شهرستانی دمبوره بنوازد گشتیم، اما نیافتیم. گویا کسی دریکی ازهوتلهای نیلی بوده، اما فعلا ازنیلی رفته است.
دربازارنیلی چهارآیسکریم (شیریخ ماشینی) فروشی هست که یک سالن کوچک تماشای فیلم هم دارد. هرکسی که یک آیسکریم 5 افغانیگی بخرد، میتواند تادلش میخواهد فیلم ببیند. چند نفرهم سن و سال خودم هم درسالن بودند وآنقدردرجوفیلم بودند که حضورمرا نفهمیدند.
به رادیوآمدیم و کمی بادام غفاری را پنهانی خوردیم بعد به اتفاق داکتررجا مسؤل رادیونیلی، علی عرفان و سید کریم جاوید به تپه سنگی مقابل رادیورفتیم. خرگوش بیچاره ای را هم آواره دشت و بیابان کردیم. آنقدرسریع فرارکرد که حتی نتوانستم عکس بگیرم. سنگهای نیلی (گرانیت) را دوست دارم. مثل سنگهای بامیان خشن نیستند. میشود به راحتی ازآنها خشت ساخت و درساختمان استفاده کرد. اما بصورت طبیعی خیلی زیبا هستند. عکسهای زیادی ازآنها گرفتم. با دوستان گفتم "اینجا میشود یک پارک سنگی طبیعی درست کرد" که داکتررجا فورأ اضافه میکند که شهردارطرحی برای ایجاد یک پارک کوهستانی-سنگی دارد".
کوه سرتگاب که درمقابل ما قراردارد، آنقدرزبیا و مغروراست که هرچه عکس میگیرم، تشنه ترمیشوم. خصوصأ غروبها زیباترمیشود. رجا هم عکس میگیرد، اما دوربینش کوچکتراست و امکاناتش کمتر. عکسهایش را با من مقایسه میکند و نشان میدهد که به عکاسی علاقه مند است.
فردا قراراست به دریای (رودخانه) لزیربرویم برای ماهیگیری.
۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
خیلی خوبه !
بالاخره یکی از دایکندی نوشت!
موفق باشی!
جالب بود.سوغاتی یادت نره.
برادر عزیزم جناب آقای مهراین سلام بر شما و بامیانی ها.
گزارش زیبای شما را خواندم بسیار لزت بوردم وقعآ گزارش جالب بود.. سر سبز و قلم تان توانا باد...
ارسال یک نظر